خونه اقاجون
امروز خیلی خسته ام کردید. امیرمهدی از صبح یا روی موتو
رهاست و برای داشتن کلید گریه می کنه و یا معلوم نیست از کجا کلید ماشین ها را پیدا می کنه در ماشین عمو منصور را باز می کنه وداخل ماشین میشینه و بوق میزنه.هی می ارمش تو و دوباره بیرونه. حالا با هزار ترفند و قصه و لالایی خوابوندمش. نجمه هم از بازی با علیرضاو متین و سجاد خسته شده و میگه کاش دختری بود که با هم بازی می کردیم. حالا هم از فرش ها افتاد و دوباره گریه. الان رفته پیش علیرضا تا مامان او براشون قصه بگه. داریم توی تلوزیون اقاجون اینا عکس های جشن سالهای قبل را می بینیم. چقدر امیرمهدی عوض شده.عمو مجید اینا و عمه بتول هم اینجا بودند که رفتند.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی