سفرقم
پنجشنبه هفته قبل با عمو منصوراينا و آقاجون و مامان جون رفتيم قم. قرار بود چون عمو از چهارشنبه سوييت گرفته بود اما مراسم شهادت امام جواد را در مسجد بوديم ، بعد از شام رفتيم خانه آقا جون ، ما از آنجا آمديم خانه و اذان صبح راه افتاديم ولي عمواينا چند ساعت زودتر راه افتادن. ما ماشينمان را با خاله اشرف عوض كرده بوديم و آقاجون هم با ما آمد.نجمه و اميرمهدي اغلب راه را خواب بودند. نجمه سرما خورده بود و اين دو روز را بي حال و تب آلود بود. اغلب هم در حرم مي خوابيد . هرچه او خواب آلود و خسته بود ، اميرمهدي پر انرژي و فعال بود و فقط راه مي رفت و من به دنبالش. خيلي خسته ام كرد ، حالا اينقدر خوابم مي آد كه حال نوشتن ندارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی