زندگي شاد مازندگي شاد ما، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره
نجمه ساداتنجمه سادات، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره
اميرمهدياميرمهدي، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

ستاره هاي كوچك من

روز جمعه

1393/7/26 22:48
نویسنده : مامان
338 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز جمعه مي خواستيم بريم شهدا. نجمه گفت من حالش را ندارم مي خوام برم خونه ريحانه اينا و بعد زنگ زد و با او قرار گذاشت. ما با مامان جون رفتيم. امير مهدي هم داخل كالسكه اش. اميرمهدي كه تازگي خيلي شيطون شده بارها سعي كرد خودش را از كالسكه پايين بيندازه و راه بره. سر قبر حاج آقا رحيم پياده اش كردم و او با خوشحالي به اين ور و اون ور ميرفت. 

عصر رفتيم خونه آقاجون و نجمه بي اجازه رفته بود سر كيف خاله هاجر و بي اجازه گوشي او را برداشته و داشت كوزه درست مي كرد وقتي ازش گرفتم گريه افتاد كه من مي خواستم كوزه را بفروشم. بعد هم گفت من ديگه دوستت ندارم و مي خوام وقتي خاله عروسي كرد برم دخترش بشم. و بعد از لجش ساره را با صندلي فشار داد و به گريه اش انداخت. گفتم از خاله معذرت خواهي كن وگرنه مي ريم خونه. و او زار ميزد ولي معذرت نمي خواست و مي گفت من نمي خوام خاله مرا ببخشه. آخرش هم از خاله راضي معذرت خواست. خيلي لجبازه. به قول خاله هاجر اگه اسير بشه نمي شه يه كلمه از زير زبونش كشيد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)