بازارو زيارت
امروز صبح من، بابايي، عمه زينت و ستاره هاي گلم رفتيم بازار. با دو تا بچه كوچك بازار رفتن سخت است. از بغل كردن اميرمهدي كلي خسته شده بوديم تازه نجمه هم مدام نق مي زد : خسته شدم ، بغلم كنيد، برايم اسباب بازي فكري بخريد. خلاصه آخرش هم براي اميرمهدي يك پيراهن خريديم و براي نجمه يك بازي حلقه اي ( به قول خودش عقب، جلو كه اين اسم را از سجاد عمو ياد گرفته است.) . دو تا شانه هم برايشان خريديم كه نجمه خيلي راحت در حرم مجلسي روسري اش را روي پايش انداخته بود و مو شانه مي كرد.
اين هم عكس ستاره ها در حرم مجلسي:
اين هم عكس اميرمهدي با لباس تازه كه مرد كوچك من شده:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی